ع.خلیلی - وبلاگ رسمی مدرسه ی علمیه ی شهیده بنت الهدی صدر
از این ارزیابى روشن مى شود که در فرهنگ وحى از زن به عظمت یاد شده و اختصاصى به قرآن ندارد بلکه در انجیل ، تورات و صحف خلیل الله نیز مطرح بوده است . با فرشتگان تکلم نمودن و بشارت آنها را دریافت کردن ، سخن خویش را با آنها در میان گذاشتن ، و سخن آنان را شنیدن ، اینها همه مواردى است که زن نیز همانند مرد در همه این صحنه ها سهیم بوده و اگر پدر پیامبرى ، با ملائکه سخن مى گوید، مادر پیامبر نیز، با آنها گفتگو دارد.
لذا وقتى در قرآن کریم از زنان یاد مى کند، مادر مریم و یا خود مریم را جزو آل عمران شمرده و در زمره اصفیا قرار مى دهد. به عبارت دیگر در بین مردم جهان اینها هم مانند انبیا و اولیاى خاص جزو اصفیاى الهیند. خدا در قرآن مى فرماید:
ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران على العالمین ، ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم
به یقین خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است ، فرزندانى که بعضى از آنان از بعض دیگرند، و خداوند شنواى دانا است .
که منظور از این عمران آن عمرانى است که پدر مریم است ، نه عمرانى که پدر موسى است چون عمرانى که پدر موسى است اصلا نامش در قرآن کریم نیامده . بعد خداوند مى فرماید:
اذ قالت امراءت عمران رب انى نذرت لک ما فى بطنى محرراچون زن عمران گفت : پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده باشد.
خداوند این دو بانو را به عنوان صفوه مردم عالم ، معرفى نموده است .
در نهج البلاغه نیز مى خوانیم که امیرالمؤ منین - صلوات الله علیه - درباره فاطمه زهرا - سلام الله علیها - مى فرماید:
قل یا رسول الله عن صفیتک صبرى
امیرالمؤ منین به رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب مى کند: یا رسول الله ، این صفیه تو - یعنى این بانویى که صفوه تو، مصطفا و برگزیده توست - رحلت کرده و صبر در فقدانش براى من دشوار است . حضرت از او به عنوان صفیه یاد مى کند یعنى صفوة الله است ، مریم هم صفوة الله است ، مادر مریم هم ظاهرا صفوة الله است ، براى این که آل ، یعنى اهل ، و مادر مریم اهل عمران بود، یعنى عمران که پدر مریم است سر سلسله این خانواده به شمار مى رود، و وابستگان این خانواده را آل عمران مى گویند، پس هر دو بانو مصطفا و صفوه حقند.
مقام والاى مادر در قرآن
نوع دستورهایى که اسلام به زن و مرد مى دهد، در عین حال که یک راه مشترکى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمى دارد، وقتى احترام به پدر و مادر را بازگو مى کند، براى گرامى داشت مقام زن ، نام مادر را جداگانه و بالاستقلال طرح مى کند. قرآن کریم مى فرماید:
اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهر هما و قل لهما قولا کریما
اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى اوف مگو و به آنها پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى .
و در بخشى دیگر مى فرماید: ما سفارش کردیم به انسان که احسان را نسبت به پدر و مادر فراموش نکند:
و وصینا الانسان بوالدیه احساناو انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم .
و قضى ربک لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید. و در جاى دیگر احسان به پدر و مادر را در کنار عبادت حق یاد مى کند:
ان اشکر لى و لوالدیک شکرگزار من و پدر و مادرت باش .
اما با همه این تجلیل هاى مشترک ، وقتى مى خواهد از زحمات پدر و مادر یاد کند، از زحمت مادر سخن مى گوید، نه از زحمت پدر، آنجا که مى فرماید:
ووصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا زحمات سى ماهه مادر را مى شمارد، که : دوران باردارى ، زایمان ، و دوران شیرخوارگى براى مادر دشوار است . و همه اینها را به عنوان شرح خدمات مادر ذکر مى کند. در این بخش قرآن ، حتى اشاره اى هم به این موضوع نیست که : پدر زحمت کشیده است .
بنابراین ، آیات قرآن که در مورد حق شناسى از والدین آمده است بر دو قسم است : یک قسم حق شناسى مشترک پدر و مادر را بیان مى کند و قسم دیگر، آیاتى است که مخصوص حق شناسى مادر است ، قرآن کریم اگر درباره پدر حکم خاصى بیان مى کند فقط براى بیان وظیفه است ، نظیر:
و على المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف
خوراک و پوشاک مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است .
ولیکن هنگامى که سخن از تجلیل و بیان زحمات است ، اسم مادر را بالخصوص ذکر مى کند.
نوشته شده توسط :
ع.خلیلی
نظرات دیگران
[ نظر]